برنامه نوروز 92
عزیز دلم:
چند روزی است که پس از اتمام سال تحصیلی 91 تعطیل شده ای ومانند قبل شدی مونس 24 ساعته مامان.وقتی مدرسه میرفتی خیلی خسته میشدی ودیگر نای شیطنت نداشتی اما این روزها دوباره شدی همان دختر بلای مامان.راستی امسال عید اگر توفیقی باشد می خواهیم به عتبات برویم این چهارمین بار است که عازم میشویم.به نظر من در این ایام هیچ جا بهتر از انجا نیست .در هیچ جا نمی توانم به ارامش برسم جز کنار حرم مولا یمان و حضرت ابا عبدالله الحسین.پارسال که رفتیم هنوز یاد ان انفجار از خاطر پاک ات محو نشده فکر می کنی باز هم قرار است جایی منفجر شود اما نه گلم.همیشه اینگونه نخواهد بود همه چیز دست خداست.واوست که سرنوشت مان را رقم میزند وچه جایی بهتر از انجا برای جان دادن.
جریان ثبت نام ما هم خیلی جالب بود اول قرار بود زمینی برویم چون هوایی جایی برایمان نمانده بود.اما من از امام حسین علیه السلام خواستم تا سفر هوایی برایمان درست شود چون شما چند بار مریض شدی ومن احساس می کردم امسال برای سفر زمینی توان نداری چون واقعا دشوار است.همه امور را به اوسپردم وچقدر خوب برایمان هوایی جور شد که کسی فکرش را نمی کرد.در ان کاروان که زمینی بود ثبت نام نکردیم وصبر کردیم تا چندروز بعدش وقتی گروهی ثبت نام نکردند جا باز شود که همان هم شد اما جالب این جا بود که اسم شما از کاروان قبلی پاک نشد وما گروه 4 نفره فقط 3 تا یمان توانستیم در هوایی اسم بنویسیم وشما جا ماندی که همین هم باعث شد تا مدیر کاروان با یکی از مسافران جابه جایی انجام دهد وشما را به جای ان بنویسند البته بعد چند روز ،راستش من اولش ناامید بودم حتی قید سفر را زدم وبه بابا یی گفتم حتما طلبیده نشیدیم که این اتفاقات افتاد اما گویی همه این حوادث داشت به نفعمان تمام میشد.
یا امام حسین جانم به فدایت که هر چه از تو خواستم همه را پاسخ گفتی اخر من چگونه می توانم جبران کنم اقا جان؟جز این که بگویم شرمنده ام.