فردایی که هیچوقت نیامد
برای این که بیشتر در جریان موضوع قرار بگیرید پست"تصمیم گیری سخت و..."را قبلش بخوانید.
رنگ زندگی مان دختر عزیزم:
اینها را در شرایطی می نویسم که می دانم الان کاملا قادر به درکش نیستی.می نویسم برای اینده ات.ان موقع که مسایل را فقط از زاویه دید بچه گانه وپاکت نمیبینی.ان موقع که گاهی برای دیدن نیاز به تغییر این دید ها داری که نمی دانم نامش چیست؟
می دانی که موقعیت استخدامی برایم پیش امد که تقریبا از اردیبهشت سال قبل تا امروز با همه افت وخیزش درگیر ان هستم یعنی گذشتن از هفت خوان رستم .اززمانی که ابلاغم زده شد محل کارم در قسمتی از بیمارستان تعیین شد که ربطی به رشته ام نداشت با وجود صحبت با دانشگاه ورییس بیمارستان که مایل به همکاری بودند اما مترون بیمارستان شدیدا مخالفت می کرد حتی ریاست بیمارستان هم نتوانست کاری از پیش ببرد.دانشگاه هم که کاملا خودرا کنار کشید وگفت ما به این قسمتش کاری نداریم ما تنها نیرو می فرستیم وبقیه اش با انهاست. اخر تازه قرار شد من چند ماهی به عنوان اموزش کار کنم وبعدش که معلوم نبود کی خواهد بود مرا به بخشی که مربوط به رشته شغلی ام بود بفرستند.البته من هم به ناچار قبول کردم اما همین که فردایش می خواستم بروم شما همان شب قبلش بیمار شدی ومن نتوانستم بروم.هرروزی که گذشت گفتم از فردایش می روم همین طور روزها گذشت وان فردا هیچوقت نیامد .ار ابتدای بهمن امسال تا اخرش دایما دوره های بیماری وبهبود داشتی حتی خودم هم مریض شدم وگاهی احساس می کردم توان کار کردن ندارم.برای همین اتفاقات دیگر دور کاررا خط کشیدم وسعی می کردم به ان فکر نکنم همه امور را به خدا سپردم .گفتم خودت درست کردی وخودت هم تا اخرش برایم برو.ومن فقط نظاره گر بودم.
البته به سرپرستار بخش خبردادم واوضاع را گفتم اما او گفت که دفتر پرستاری باید تصمیم بگیرد ومن که می دانستم باز هم مخالفت خواهند کرد به انجا زنگ نزدم.تا این که امروز از دانشگاه خبر دادند که لغو قرارداد شدم وفردا نامه ام را می زنند .به بابایی زنگ زدم وگفتم چه کار کنم؟او هم گفت بگو چند ماه کارت را تعلیق کنند تا اماده کار شوی اما با انهم مخالفت کردند وحتی یک روز هم نپذیرفتند چه برسد به چند ماه.والبته ادامه داد این اتفاقات وجور نشدن برای کار کردن حامل پیامی هایی بود شاید علتش را از بین انها پیدا کنی.
خلاصه گذشت ومن ماندم و دوباره وضعیت قبلی وتنها کاری که توانستم بکنم مرور مراحلی بود که از اردیبهشت پارسال شروع شد تا الان .واین که چه قدر دنیا بی وفاست که تو اینقدر برایش وقت وعمرت را می گذاری اما دریغ از چند ماه همکاری.....