بیماری وازمون و مسافرت
نفس زندگی مون:
امدم فلاش بک ٣ را بنویسم دیدم حال وحوصله اش را ندارم اخه چند روزه سرفه های شدیدی می کنی خانم دکتر گفت فعلا انتی بیوتیک لازم نیست وهمان ضد سرفه معمولی کافی است .دیروز که به مدرسه نرفتی ولی امروز را خانم دکتر اجازه داد که بروی.البته صبح قبل رفتن خیلی سرحال نبودی نگرانم ممکنه امروز از مدرسه زنگ بزنند که بیایم ببرمت.
راستی امروز امتحان و جشن پایان دوره روخوانی قرانت هم هست دیگه نتیجه این چند سال رفتنها مشخص خواهد شد وتو میشوی دختر قران خوان مامان .دیشب که با مامان قران می خواندی پیشرفتت خستگی ام را بیرون کرد چقدر خوشحالم که این امدن ها ورفتن ها تحت هر شرایطی والبته گاهی با سختی هایی نتیجه داد .امیدوارم عامل به قران هم شوی چون فقط خواندن صرف کافی نیست.
پس از این دوره ،دوره حفظ با یک معلم دیگر شروع میشود امیدوارم او هم مثل خانم فلاحی استاد واقعی باشد.
چهار شنبه این هفته بابایی یک سفر کاری برایش پیش امده که دورود لرستان است به ما هم گفته که همراهش برویم وچند روز تعطیلی اب وهوایی هم عوض کنیم.هم فاله هم تماشا.من تا حالا انجا نرفتم اگر خواستیم برویم باید از سه شنبه روز تولد پیامبر عزیز مان برویم تا جمعه .چون چهارشنبه مدرسه داری ومریض هم بودی تردید دارم بروم.اخه دیروز هم غایب بودی ودیگه بیشتر از این صلاح نیست .خیلی دوست دارم بروم.سفر های یک دفعه ای وبدون برنامه ریزی طولانی قبلی خیلی مزه میده.حالا نمی دانم چی پیش می اید؟الان فقط به خوب شدنت فکر می کنم دردونه مامان.