فاطمه محیا فاطمه محیا ، تا این لحظه: 17 سال و 6 ماه و 17 روز سن داره
داداشیداداشی، تا این لحظه: 10 سال و 15 روز سن داره

قدر تو را می دانم متولد قدر

تصمیم سخت+نمونه سوالات احتمالی شما از من در اینده در ارتباط با ان

1391/8/24 7:34
نویسنده : ماناز
532 بازدید
اشتراک گذاری

دختر گلم نفس مامان: این یک ماه درگیری شدید ذهنی برای کار کردنم دارم در دوراهی بدی گیر کرده ام از یک طرف بابایی وتو واز طرف دیگر اینده شغلی ام. می دانی من تا حالا صبر کرده بودم تا شما بزرگ شوی وبروی مدرسه بعد سر کار بروم اما من فقط به صبحها فکر می کردم حتی ازمون استخدامی هم که دادم فقط درمانگاه را انتخاب کردم تا صبحها کار کنم اما یک دفعه وسط کار گفتند انهایی که در بهداشت قبول شده اند را ما ،در درمان یعنی بیمارستان استخدام می کنیم.که ان هم شیفتی است وعصر وشب هم دارد اما من دوست ندارم به خاطر کار م ،تو وبابایی به سختی بیفتید.مامان فاطی وبابا امیر شدیدا مخالفند خاله هم که گفته تابستان که کارم سبکتر شود کمکم می دهد .بابایی هم که می گوید زحمت خودت را داری زیاد می کنی وبارش را باید بیهوده تحمل کنی. نمی دانم گیج شده ام هنوز نتوانسته ام تصمیم درستی بگیرم .بیمارستان با چند ماه صبح کار شدنم مخالفت کرده ومی گویند از همان اول شب کاری می دهیم.با چند ماه مرخصی بدون حقوق هم موافقت نمیشود چون پس از شش ماه کار کردن می دهند. بیشتر سختی من همین چند ماهه است که هم سر خاله شلوغه.هم فصل بدی است ومن هم هیچ کمکی ندارم.به مامان زهره سپردم تا یک پرستار خوب پیدا کند اما به چه کسی می توان اعتماد کرد تا گلم را پیشش بگذارم وسر کار همه اش به فکرت نباشم.اگر تا مدتی هم شروع به کار ندهم مجوزم لغو میشود.

اینها را می نویسم تا وقتی بزرگ شدی بدانی مامان برای چه سر کار نرفت . شاید هم رفت نمی دانم.از هر کس کمک فکری می گیرم یک چیزی می گوید.پس من چه کار کنم خدایا؟؟؟.....

این ها هم نمونه سوالات احتمالی شما از من در اینده ای نه چندان دور است البته اگر بروم:

وقتی بزرگ شدی به مامان ایراد نمی گیری چرا همه اش من را تنها گذاشتی وفقط به فکر خودت بودی؟

مگه چند تا بچه داشتی که این طوری با من کردی؟

من برات مهم بودم یا کار کردنت؟

نگفتی شب ها که نیستی من چه کار کنم ان هم با بابایی که همه اش دیر می اید؟

اگر مشکلی برایم پیش امد به حرفهام گوش می دهی یا وسطش از فرط خستگی خوابت میبره؟

تو فکر نکردی پرستار نمی تونه برام مادری کنه؟

اوقات تنهایی وبی کسی ام را با کی پر کنم؟

محبت مادرانه  مهمتره یا پول وشغل ات؟تو که نیاز مالی نداشتی حالا اگر داشتی با هات راه می امدم

و..........

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (5)

بابای سونیا
24 آبان 91 9:02
سلام مشکلات سینوسی از قبیل عفونت ،گرفتگی و... با تدابیر و روشهای طب سنتی به راحتی قابل درمان هستند جهت درمان حتما باید معاینه حضوری انجام بشه و با توجه به وضعیت مزاج غذایی و داروهای مورد نیاز تجویز بشه محل سکونتتون رو بفرمایید تا نزدیکترین مطب و درمانگاه طب سنتی را براتون معرفی کنم
زهرا (✿◠‿◠)
24 آبان 91 9:29
عزیزمممممممممممممممم...

دیگه واقعا نمی دونم چی بگم!!!!
دوراهیه سختیه!

فقط از خدا می خوام زودی گره از مشکلت وا کنه!
الهی آمین!


ممنون از حضور دلگرم کننده تان بله واقعا سخت ترین دوراهی است که در زندگی برایم پیش امده نمی دانم چه کار کنم امیدم فقط به خداست .
بابای سونیا
24 آبان 91 15:10
من آدرس بهترینهارو براتون گذاشتم هر کدام به مسیرتون میخوره مراجعه کنید

دکتر حسین رضایی زاده
تهران، درمانگاه خارک: خ انقلاب- خ خارک- نبش کوجه صائب


دکتر سید مهدی میرغضنفری
تهران- خیابان آزادی- نرسیده به میدان انقلاب- خ. جمالزاده جنوبی- کوچه رشت چی- پ 38- واحد 7- ط 3
دکتر محسن ناصری
تهران، خ شریعتی، پایین تر از حسینیه ارشاد، دشتستان سوم، پ 17، سلامتگاه طب سنتی دانشگاه شاهد

دکتر ناصر رضایی پور
تهران، میدان تجریش، بیمارستان شهدای تجریش، درمانگاه طب سنتی

دکتر سید سعید اسماعیلی صابر
تهران- خ.پیروزی-بلوار ابوذر-تقاطع زمزم-ساختمان پزشكان زمزم


دکتر مامک هاشمی حبیب آبادی
تهران- شریعتی- پلیس- ادیبی- حایری یکم- پلاک 13- واحد1

دکتر مژگان تن ساز
تهران، خ استادحسن بنا - بلوار بيژن-خ صفائي غربي-مجتمع نيما

استاد حسین خیراندیش
تهران - اتوبان اشرفی اصفهانی، باغ فیض، جنب امام‌زاده حمیده خاتون (س)،مؤسسه تحقیقات حجامت ایران




ممنونم از این که وقت گذاشتید وپاسخم را دادید
زيبا
3 آذر 91 11:51
خيلي سخته ماناز جان ولي اميدوارم بهترين برايت رقم بخوره
يه ورق بردار مزايايرفتن و نرفتنت رو بنويس هر كدووم سنكيني كرد به اون راه برو
لينك شديد


دوست خوبم ممنونم از راهنمایی تان برایم دعا کنید.
الهام مامان آوینا
15 اسفند 91 14:03
خصوصی داری خانمی


ممنون از حضورتان .