تو هم تکیه گاهمی
تکیه گاهم:
دیگر این احساس را می کنم که می توانم به راحتی این لفظ را برایت به کارببرم.همان حس عجیبی که بین مادر ودخترهای بزرگ به وجود می اید را ،من دیگر احساسش می کنم. تا کوچک بودی شاید همیشه پشتیبانی وبه قول معروف سرویس دهی از طرف من بود اما الان نه .تو هم بعضی اوقات اگر بتوانی می توانی مشکلم را حل کنی واین ارتباط دوطرفه گشته وچه قدر تجربه قشنگی است.دیگر از ان عالم بچه گی صرف خارج شدی مخصوصا از قتی به مدرسه رفتی ودیدت به زندگی کلا عوض شده است.دیگر با تمام افتخار می توانم بگویم که :می توانم به تو تکیه کنم .می توانم به کمکت چشم داشته باشم .می توانم از تو انتظاری مانند بزرگترها داشته باشم ومی توانم های دیگر......
با این احساس قشنگ بیشتر هم خوشحال میشوم که الان داری خواهر یا برادر دار میشوی البته دوست داشتم چند سال قبل این اتفاق می افتاد اما الان فکر می کنم وقتش بهتر است وبرای همین بیشتر دلگرم میشوم چون پشتم به وجودت گرم میشود.
می خواهم کمی از مدرسه ات بگویم.امروز هم که به خاطر الودگی هوا تعطیل هستی البته شب قبلش متوجه نشدی چون طبق روال معمول زود خوابیدی تا برای صبح که می خواهی به مدرسه بروی اماده ترباشی .بگذریم از این که برخی شبها شیطنت می کنی وبا چند بار تذکر به رختخواب میروی اما اغلب خودت رعایت میکنی.صبح که بیدارشدی بالای سرم امدی وگفتی چرا برای مدرسه بیدارم نکردی ؟من هم اولش شوخی کردم وگفتم ای وای خواب ماندی .نگران شدی وبعد هم سریعا علتش را گفتم وگفتم که این جیرجیرک من هم امروز باید پیش مامان بماند وتوهم با خیال راحت به خوابت ادامه دادی.
جلسه قبلی مادران مدرسه ات که با خانم معلم ات جلسه داشتیم از مباحث مربوط به دانش اموزان وحل برخی مشکلات انها با حضور مامانهای دیگر بحث شد .خانم معلم از نظم وترتیب ونقاط قوت وضعف دانش اموزان ودادن راهکارهایی دراین زمینه صحبت کرد .جلسه در کلاستان بود وماهم مجبور بودیم خودمان را در ان صندلی هایی که مناسب جثه هایتان هست جا دهیم .چه قدر مناسب شرایط من هم بود با ان شکم برامده .یادم است چه قدر به سختی خودم را درانجا جا دادم .البته کسی چیزی از وضع من نمیدانست وگرنه فکری به حالم می کردند ولی خوب برای یکساعت خاطره خوبی بود.
دران جلسه خانم معلم دفتر مشقت را به عنوان نمونه خوش خطی نشان دیگر مامانها داد وگفت که دراین چندسال تجربه کاری اش یادش نیست که یک دانش اموز کلاس اول در این مرحله اینقدر تحریری وقشنگ بنویسد وکلی از تو راضی بود وباعث افتخار من هم شد چون همیشه به این موضوع حساس بودم چون خودم هم همیشه دوست داشتم خوش خط باشم وزیر نظر باباامیر که خودش استاد خوشنویسی هم هست،درایامی که به مدرسه میرفتم ومخصوصا تابستانها خط تمرین می کردم والان هم با نی خوشنویسی خط درشت می نویسم .درمدرسه خیلی به نقاشی علاقه ای نداشتم اما در خط نمره ام بهترین بود چون خیلی به ان علاقه مند هستم.الان هم دوست دارم دختر گلم هم خوش خط شود چه خط ریزوچه درشت .ولی خوب خط نیاز به تمرین هم دارد واین باعث شده تا من هم از الان نکته های ریز ان را برایت بگویم وشما را به مهارت کافی مناسب سن ات برسانم .باز هم برای دختر عزیزم بیش از قبل وقت می گذارم تا بهترین شود.